یادی از او

دست نیاز ، چشم امید ...

یادی از او

دست نیاز ، چشم امید ...

مشخصات بلاگ
یادی از او
پربیننده ترین مطالب

معلولیت

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۴۷ ب.ظ

مشکلی که من با لغت "معلولیت" دارم این است که

به محض شنیدن معلولیت، همه به یاد کسانی می افتند که نمی بینند یا نمی شنوند یا نمی توانند راه بروند.
.
.
.
در حالی که اینها اگر هم معلولیت باشد، ساده ترین شکل آن است.
.
.
.
آنها که احساس در وجودشان مرده است را معلول نمی دانیم.

آنها که نمی توانند یا نمی خواهند یا نیاموخته اند که صادقانه در مورد احساسشان حرف بزنند را...

معلول نمی دانیم.

آنها که نمی توانند دوستی های خوب و بلندمدت بسازند را معلول نمی دانیم.

آنها که نمی توانند بفهمند که در زندگی چه می خواهند را معلول نمی دانیم.

آنها که چشمشان جز خودشان نمی بیند را معلول نمی دانیم.

آنها که دستشان به امید نمی رسد و در انتظارند که دیگران امید و انگیزه را پیش پایشان قرار دهند را...

معلول نمی دانیم.

این "معلولیت های واقعی" را نمی بینیم.

و از اینکه دست و پا و چشم و گوش داریم، احساس سلامت می کنیم!


"جامعه شناس، فرد راجرز" 

  • hani

نظرات  (۵)

ب روی چشــــــــــــــــــــم...
دنبالت کردم دنبالم کن
پاسخ:
ان شاء الله
 
اختیار داری شعر مال فروغه مال من ک نیست
 با حرفت مخالفم...

سیگار ترسناک نیست...دردارو دود میکنه
پاسخ:
پس چرا آدمایی که از درد دردهای روحی میرم سراغ سیگار. دردشون دوا نمیشه

بنطرم سیگار یه چسب شفاف میزنه رو دردا تا دیگه نه بتونی پاکشون کنی نه لاک بگیری
براقشون میکنه از حتی واقعییت بزرگ تر
 :)

شعر وصیت ناممه...مال فروغه
بیخیــــــــــــــــــــــــال....
یکم ترس و هیجانم برای زندگی لازمه...
تمام این عکسایی ک میبینی و کلی عکس همینجوری دیگه رو رنگی پرینت گرفتم زدم ب اتاقم...پ اتاق من خیلی ترسناکه؟؟؟؟
ن باو...اونجوریم نی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">